امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Medium Of Exchange

    American: ˈmiːdiəməvɪksˈt͡ʃeɪndʒ British: ˈmiːdɪəməvɪkˈst͡ʃeɪndʒ
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    noun phrase
    وسیله دادوستد، وسیله مبادله

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد medium of exchange

    1. noun currency
      Synonyms:
      cash circulating medium legal tender money

    ارجاع به لغت medium of exchange

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «medium of exchange» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/medium of exchange

    لغات نزدیک medium of exchange

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return